من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

پاییز بهارى است که عاشق شده است

پاییز دو نفره ها هم شروع شده اما خب فعلا براى ما،دور از خانه چیزى بیشتر از حس شدید دلتنگى و از حق نگذریم باد خنکى که تمام گرماى تابستون رو از یادم میبره نیست!اصلا بارون هم اگه بیاد من قول میدم تنهایى جاى هر چند نفرى که بخواید ذوق کنم!!:))

که البته بسیار هم راضى ایم و شکر خدا که کلاساى تفسیر هم قراره شروع شه و من کلى خوشحالم گرچه هنوز هم کابوس شیرین آناتومى رهام نکرده!اصلا احساس میکنم خودآزارى دارم!:))


نظرات 2 + ارسال نظر
پزشک فارغ التحصیل پنج‌شنبه 17 مهر 1393 ساعت 10:01 http://www.majaziha.blogfa.com/

سلام...
خوبین؟
یک سال گذشت البته تقریبا.....
چه خبر؟
کم پیدایید؟
فکر کنم اگه بتونید خیلی بیشتر بنویسید ، بهتر باشه......

سلام
خدا رو شکر!
یک سال...میدونید هنوز نمیدونم تو این یکسال چیزهایى که به دست اوردم بیشتر بوده یا از دست رفته هام!
مینویسم فقط دکمه تایید رو نمیزنم!

panic سه‌شنبه 15 مهر 1393 ساعت 12:10 http://sokoutesaye.blogsky.com

از پاییز متنفرم
حس سردی بهم منتقل میکنه!هیچ وقت کارهام توی پاییز خب پیش نرفته!

سلام
پاییز خوبه به شرط اینکه تنها نباشى

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد