من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

به گرفتار رهایى نتوان گفت آزاد

ساده ترین جاده نرفتن است

و چه ساده نشسته ایم به تکاپو انگار


خدایا از مرداب آرامش رهایى ام بخش که مومن را بى دردى بزرگ ترین درد است

اردیبهشت شده؟!

دلم واسه ١٨سالگیم تنگ میشه...