من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

و اینگونه امتحان به فنا رفت

بالاخره یکى از این امتحان هاى کذایى تموم شد گرچه واقعا میتونست روز جسدى خیلى بهترى باشه اما....

دیروز عصر با بچه ها رفتیم بیرون 

خوش گذشت.....چقدر این گیتارى هاى دم سینما ازادى قشنگ میزنند

کلى هم فیلم ملبورن رو تحلیل کردیم

با مراحل فرویدى:)))

فکر کنم همه کفرى شده بودن از دستمون!!

ولى خوش گذشت!

Who cares

دیگه همینم مونده بود که یک قاچاقچى علاف مشروب خور به خاطر حجابم با من سلام علیک نکنه!!!

مردم خوشحالند ها....


صداست که میماند

بعضى آدم ها رو از رو نگاهشون میشه شناخت

نگاهشون روح داره 

بعضى نگاه ها حیا داره بعضى ها غرور داره 

بغضى ها نگاهشون اصله جنسه

بعضى ها هم....ناجنس!

بعضى ها رو از روى لبخندشون....اگه باهوش باشى میفهمى معنى لبخندى رو که پشتش نفرت چشمک میزنه

بعضى ها رو از روى کفشاشون حتى....اما این دیگه خیلى پیچیده است!توضیح نمیدم


اما


بعضى ها رو که نه اکثر آدم ها رو از روى صداشون میشه شناخت و به یاد سپرد

صدا شبیه معجزه است...من وقتى به انسان هاى مهم زندگیم فکر میکنم اول صداشون یادم میاد...خنده هاشون...

اصلا خیلى از آدم ها به خاطر صداشونه که تو ذهنم موندند!

بله....

حالا همه اینا رو گفتم

که بگم درد داشت رفتن یک صدایى که کلى خاطره بهش زنجیر شده بود

درد داشت

روحت قرین رحمت مرتضى احمدى عزیز


تنهایى مزمن

یکى از وقت هایى که قشنگ تنهایى رو حس میکنم وقتیه که کنسرت علیرضا قربانى هست و هیشکى یعنى هیشکى نیست باهام بیاد و من دوباره باید تنها بلیط بخرم!


پى نوشت:بعضى وقت ها تعجب میکنم که چقدر میتونم بد باشم

میشه برام دعا کنید؟

روشن یا خاموش

فرقى نمیکنه اگه گذرتون افتاده به خونه من لطفا برام خیلى دعا کنید