من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

به گرفتار رهایى نتوان گفت آزاد

ساده ترین جاده نرفتن است

و چه ساده نشسته ایم به تکاپو انگار


خدایا از مرداب آرامش رهایى ام بخش که مومن را بى دردى بزرگ ترین درد است

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر دوشنبه 8 اردیبهشت 1393 ساعت 09:10 http://ngc1980.blogfa.com

مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است

واااى
خدا عمرت بده امیراقا
انقدر داشتم این متن رو مینوشتم فکر کردم این بیت. یادم بیاد نیومد!!اصلا اعصابم خرد شده بود:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد