من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

باور نکن

چند روزى بیشتر نمیشه!نه؟!

که وقتى دست ندادم باهات به شوخى چند بار زدى تو صورتم که من مثل باباتم!این چه کاریه!!!!

تو بغل من بزرگ شدى بچه جان!

و من باز هم به ناچار با کمى غیض و کمى خنده رد کردم!

امشب 

اما

خدا را سپاس!

من هیچ اطمینانى به پاکى چشمان کسى که در جمع خانوادگى فیلم هاى نامناسب ماهواره اى رو با ولع میبینه ندارم!

من دیگر پاکى هیچ نگاهى را باور نخواهم کرد!


از این جمع ها متنفرم!!!!


على خان:وبلاگو بستى برادر؟!!ما که استفاده میکردیم!روزهاى زیادى بهم تلنگر زد و به خودم اوردم!


پى نوشت:دوست ندارم گلایه کنم اما روزه گرفتن جایى که سر اذان تلویزیون رو کم میکنند و فحش میدن و سحرى هم باید پاورچین برى چون هیشکى هیچ وقت روزه نمیگیره!!سخته:((من آرزومه یک روز سحر کسى بهم بگه الان اذان میشه،بلند شو!

نظرات 10 + ارسال نظر
راضیه چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 00:26

خودمم بعدش فکر کردم که این حرفا جنبه درد و دل داره بیشتر از هر چیز
قبلشم فکر کردم اما ....
اصلا کاش اون نظرو تایید نمیکردی
اما گندم در مورد جمله آخرت ""من آرزومه یک روز سحر کسى بهم بگه الان اذان میشه،بلند شو!"" من خلاف اینم و این خیلی بده برام
اینکه اینقدر عادت کردم به نماز صبح بیدار شدن با صدای مامانم که وقتی مامانم صدام نزنه اگه هزار تا گوشی و ساعت کوک کنم بیدار نمیشم!

مجبور شى بیدار میشى خانوى!
بذار دانشجو شى

شیوار چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 00:00 http://laleyevajgoon.blogfa.com/

واقعن درکت می کنم. سخته... ولی سختیشم شیرینه...

بله همینطوره شیوار جان

پزشک فارغ التحصیل سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 19:38

مشکل دار بودن این اسم رو متوجه نشدم؟!!!
چی باید بگم پس؟
بله...حالا هم دیر نشده!!
توسل خیلی کمک میکنه...حالا اگه کتاب هم خواستید میتونم راهنماییی کنم..

سلام
بدى نداره!فقط سیر تحول شما رو نشون میده.پزشک تازه فارغ التحصیل بودید اول!امیدوارم به زودى رزیدنت تازه قبول شده ببشید:)
کتاب هم معرفى کنید،تابستون هر چند خیلى کوتاه اما میشه استفاده کرد

معتکف سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 18:54 http://koolebaar.blog.ir/

سلام لطفا در طرح وبلاگ حقیر شرکت کنید و نشر دهید

جوهر سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 15:00 http://myprinter.blogsky.com

سلام گندم جان
واقعا موفق باشی تو این جمع غیر همراه...
دعاگویت هستم، اگر خدا قبول کنه.
می بوسمت.

ممنون عزیزم
خدا حتما دعاى بنده هاى خوبشو میشنوه

راضیه سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 12:26

نوشته هات بوی ریا میده!
ببخشید اینجوری میگم ،اما خوندن اینجور نوشته هات حس بدی بهم میده
امیدوارم ازم ناراحت نشی!ولی فک کنم میشی!

سلام راضیه جان!
منم اول همینجورى فکر میکردم!اما خب من این وبلاگو واسه این درست کردم که جایى باشه که بتونم حرفامو بزنم!چون کسى نمیشناسدم!
ولى فکر کنم باید ادرس رو عوض کنم و کاملا نا شناس بنویسم

پزشک فارغ التحصیل دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت 22:48

التماس دعا.

داشتم فکر میکردم کسى بیاد ببینه شما با نام پزشک فارغ التحصیل نظر میذارید کلى تعجب میکنه!:)
محتاجیم به دعا
راستى یادتونه یهدفعه بهم توصیه کردید تا شروع سال تحصیلى خودم رو از نظر اعتقادى قوى کنم؟!نه که هیچ کارى نکردما اما الان واقعا احساس میکنم کم کارى کردم:(((

معتکف دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت 11:51

ببخشید یعنی توی خوابگاه شما چهارتا آدم هم فکر نیست؟

خب بااونا هم اتاق بشید

چرا هم اتاقى هاى خودم هم اهل روزه هستند من این چند روز خوابگاه نبودم.میدونید خوابگاه هم معضلات خودشو داره

معتکف دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت 11:47

انگار درست حسابی خدا داره امتحانتون میکنه

امتحان صبر و طاقت در دینداری

کم نیاورید توسل به امام زمان فراموش نشود

بی تعارف با آقا حرف بزنید بخواید ازشون

کمی هم از این محیط ها دوری کنید خیلی ضرر داره

برای صبر بیشتر فقط و فقط از حضرت زینب تأسی بگیرید

خانم کمکتون میکنه شک نکنید توسل جایگاه ویژه ای داره

از کدوم محیط ها دورى کنم؟!!
من محیطى جز این ها ندارم!مجبورم گاهى برم دیگه!الان هم تو امتحانا یه چند روز اومدم پیش اقوام.چند ماه بود نیومده بودم خیلى ناراحت بودند از دستم

پسرک دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت 00:11

کار خوبی میکنید
مثل مثل باباتم
تو مثل خواهرم می مونی
من اهل هیچ برنامه ای نیستم
اینقدر امل نباش
....
اینا همش حرفای شیطونه برای شروع اون چیزی که دلش میخواد

التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد