من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

طبق معمول من بى سر و پا جا ماندم

توضیح ندارد که!

کربلا و بین الحرمین و اشک...

باب الحواءج

نظرات 2 + ارسال نظر

التماس دعا

محتاجیم

نور سه‌شنبه 13 آبان 1393 ساعت 13:29

سلام و عرض ادب
دکتر محترم ..
پست جدیدو نمیخواد شما بخونید چون اصلا منظورم با خواننده های محترم بلاگم نیست ..بالاخص شما چون اصلا احساس نمیکنم که مجازی هستید و ارتباطی که با عث افتخاره منه و ایجاد شده به منزله یه ارتباط حقیقی هست برای من.التماس دعا

سلام نور جان
اینترنت نداشتم عزیزم متوجه نشدم
در هر صورت شناختن شما براى من مایه بسى افتخاره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد