من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

حال گیرى!

امروز براى ده دقیقه ذوق مرگ شدم!

مسج اومد که مدینه اولى هاى اولویت تا  ٣٠٠،ده دى پرواز دارند و منم تا جایى که یادم بود اولویت ٣٠٠بودیم!

یعنى واقعا داشتم میمردم از خوشحالى اما بعد کاشف به عمل اومد که ما اولویت ٤٠٠ایم و پدر اشتباه کرده!

یعنى حال گیرى شد اساسى!

دعا کنید وقتى در بیاد که بتونم برم!

خدا میدونه چقدر دلم میخواد!