من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

روزهایى که گذشت

خب این چند روز هم گذشت

دو بار رفتم نمایشگاه بازم چندتا کتاب رو یادم رفت:((ولى خداییش خیلى سنگین بودن این کتابا!اونم با مترو...

حسابى هم کدبانو گرى و اشپزى کردم من!!!

خب خلاصه تر از این نمیشد!

کلا دستم به دنیاى مجازى نمیرود انگار!

دلم براى قلمم تنگ شده


نظرات 1 + ارسال نظر
پرستو چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 ساعت 10:43 http://swallow-90.blogfa.com/

آشپزی تو خوابگاه ؟! برای من که تو خوابگاه آشپزی کردن خیلی کار سختیه!

منم کم پیش میاد از این کارا کنم!واقعا تو خوابگاه سخته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد