من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

خاکستر خیال

تو را در اغوش میکشم
خیالت اب مى شود و پیچ میخورد و از میان دستانم به چاه مى رود
قطره هاى نا تمام بوسه ام در رد گونه هایت غرق مى شوند
مانده بر جا منم
خاکستر دستانم را باد نمى برد!

نظرات 3 + ارسال نظر
آقای صفر دوشنبه 17 آذر 1393 ساعت 16:25

به به خیلی زیبا

کوثر شنبه 24 آبان 1393 ساعت 00:29 http://manare.blogsky.com

سلام
به به
این نازنین کی باشد که برایش اینگونه عاشقانه می سرایی!!!!!!!!!!

سلام
خوش اومدید
فکرتان جاى بدى نرود بهتر است

نور چهارشنبه 21 آبان 1393 ساعت 22:04

سلام گندم من[بوسه]
عزیزم این شعر خیلی زیبا ست.

سلام
ممنون عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد