من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

پدرم تو دیگر چرا...

واسه خودم متاسفم

متاسفم که عمرى عفاف پیشه کردم

همیشه پوشیده رفتم بیرون

همیشه مواظب خنده هام بودم تو خیابون

...

و حالا که اومدم این شهر درندشت تنفر آمیز

این شهر کثیف

و تاکسى هاى ...

و وقتى پسرک عوضى کنارم خواست از حد خودش بگذره با کاتر دستشو زخم کردم و پیاده شدم

و وقتى با حال بدى رفتم خونه

و وقتى پدرم ماجرا را شنید

بهم گفت حتما خودت یه مشکلى داشتى...

واسه خودم متاسفم

واسه پدرى که منو میشناسه

و واسه تمام دختران مظلوم این سرزمین


پى نوشت:خیلى خصوصى بود!یادم بود که خدا میگه مومن سفره دلش رو فقط واسه خدا باز میکنه.اما بذارید بگم،شاید پدرى از اینجا عبور کنه...


افوض امرى الى الله،ان الله بصیر بالعباد

نظرات 13 + ارسال نظر
جوهر یکشنبه 8 دی 1392 ساعت 11:55 http://myprinter.blogsky.com

سلام
اتفاقی داشتم پیوندهای وبلاگت رو میدیدم که یکهو دیدم با یک عنوان غیرآشنا، وبلاگ بنده باز شد...
یعنی واقعا اینقدر به نظرت درس خوان هستم؟!
به خودم امیدوارم شدم....

سلام
درستش کردم جوهرجان
خیلى ببخشید...

سعید شرقی جمعه 6 دی 1392 ساعت 22:01 http://shahrzadparsi.blogfa.com/

سلام

سلام علیکم اقاى شرقى
خوش اومدید

حسین چهارشنبه 4 دی 1392 ساعت 18:56 http://mohammadihossein.blogfa.com

سلامی مجدد مجدد ...
جسارت نباشه . منظور من این نبود که اعتقاد شما رو زیر سوال ببرم ...
منظورم این بود که وقتی اعتقادات آدم قوی باشه ، هر کسی ، حتی پدر آدم ، نمیتونه اونو عوض کنه ... و اینجاست که جای حرص خوردن رو ازتون میگیره و دیگه بخاطر این حرف پدرتون ناراحت نمیشید ...
با این نظر هم موافقم که پسرها رو با حیا تربیت کنند . البته در تربیت اصولی بچه ( چه دختر و چه پسر ) یاد میگیره که حیا رو اولین چیز بدونه ...

سلام
حسرت خوردن به خاطر طرز فکر جامعه است حسین خان.
پستى که امیر اقا نوشته رو بخونید،میفهمید حسرتم واسه چیه!
درسته اما اشتباه خیلى از خانواده ها اینه که حیا رو فقط واسه دختراشون تبیین میکنند

فرشاد چهارشنبه 4 دی 1392 ساعت 18:01 http://lahzehaaaa.blogfa.com

فقط میتونم بگم متاسفم،واسه جامعه و واسه طرز فکره همه ملت

سلام
من هم متاسفم که این متاسفم ها دردى رو دوا نمیکنه

محبوبه چهارشنبه 4 دی 1392 ساعت 09:41 http://nabz.blogfa.com

عزیزم زیادند اتفاقات این شکلی متاسفانه... و به قول دوستمون شاید معتقد بودن و ایستادن پای اعتقاداتمون این شکلی قشنگتر باشه...
از پدرت هم به دل نگیر دوست جان...

سلام محبوبه جان
راستش هیچ مشکلى با اعتقاداتم ندارم الان اما راستش از پدرم به دل گرفتم...
اخه بابام خیلى دقیق منو میشناسه،دیده من چه جورى دقیق میشم رو تک تک رفتارم

حسین چهارشنبه 4 دی 1392 ساعت 01:12 http://mohammadihossein.blogfa.com

سلامی مجدد ...
خدا همیشه آدما رو از جایی امتحان میکنه که دلشون از اون بابت قرص و محکمه .
انشالله در آینده خدا بهتون یک پسر خوب بده . بجای اینکه دعا کنید خدا بهتون پسر نده ، دعا کنید یک پسر صالح بده و شما رو توی تربیتش کمک کنه . کمک کنه تا پسرتون اینطور نشه . کمک کنه تا بچه هاتون رو خوب تربیت کنید .
زیاد از دست پدرتون دلخور نباشید . پدر منم گهگاه از این کارها و تفکرات داره . اما هیچ چیزی باعث تغییر اعتقادات و عقایدم من نمیشه . حتی پدرم . ریشه دار کردن عقاید در ذهن خیلی میتونه کمک کنه .

سلام
بله دقیقا
من نمیدونم چرا تصور کردید من اعتقادتم سست شد یا عقایدم ریشه دار نیست...
اینم که حالامن پسر دار بشم یا نه چیزى نیست که انقدر بهش گیر دادیدا....
ولى واقعا به قول امیر خان همه باید پسرشون را با حیا بار بیارند و حیا رو فقط مختص به خانم ها ندوند

معتکف سه‌شنبه 3 دی 1392 ساعت 21:50 http://koolebaar.blogfa.com/

سلام علیکم دنیا وفای خودشو کرده پس به دنیا که یکی اش خانواده ومال است طبق حرف قرآن دل نبندید
حال پدر شما یک حرفی زده است شما نباید اعتقادات خود را زیر سوال ببرید:

واسه خودم متاسفم
متاسفم که عمرى عفت به خرج دادم،حجاب گذاشتم
همیشه پوشیده رفتم بیرون
همیشه مواظب خنده هام بودم تو خیابون
خداوند بنده هایش را با ادعاهاشون امتحان میکنه پس دعا کنید اول که خدا همچین امتحانی نگیره دوم اگه گرفت سربلند بیرون بیایید متآسفانه دوره آخر الزمان شده پس طبق روایات در این دوره دین خود را جوری محکم بگیرید مثل چسبیدن کلاه روی سرتان در طوفان
انشالله که هیچ روزى پسر نخواهم داشت.. این حرف را هم نزنید پسر نعمت خداست پس کفران نعمت نفرمایید واین عقاید و کینه های خرافی را از خود دور کنید و همیشه قلبا" به خدا ایمان داشته باشید فکر کردید به همین سادگیست وخدا از بنده اش امتحان نمیگیرد خیر اینجور نیست الان همین حرکت پدرتان و اون فرد تو تاکسی امتحان اعتقاد شما بود که باید صبور تر باشید و محکم تر ادامه دهید زود دلزده نشوید. دعا کنید خدا هیچ.قت مارو مایه عبرت دیگران قرار نده
در پناه حق

سلام
من نه ناشکرى کردم نه چیزى
اون متاسفم هم به خاطر جامعه بود
عقاید خرافى رو هم نفهمیدم از کجا یافت نمودید!!!
واقعا تربیت پسر در این جامعه خیلى سخت تره...

دعاى اخرتون خیلى قشنگ بود
امین

امیر سه‌شنبه 3 دی 1392 ساعت 21:49 http://ngc1359.blogfa.com

فقط شما اینجوری تصور نمیکنی. تصوری که شما دارید اپیدمی شده و البته مهمم نیست.

راستش به نظرم اتفاقا خیلى هم مهمه که این اپیدمى از بین بره!چه جوریشو اما.
..ببخشید اگه باعث ناراحتم تون شدم

امیر سه‌شنبه 3 دی 1392 ساعت 20:19 http://ngc1359.blogfa.com

سلام. میدونی چرا اون پسر به خودش جرات داده پا از حد خودش جلوتر بذاره.
مهمترین دلیلش همین طرز فکر پدر شما و پدر منه. و طرز فکر خیلی از آدمهای دیگه. یادمه یه بار داشتن یه مردی رو به دلیل عمل منافی عفت گوشه خیابون شلاق میزدند. یه حرف تاسف آور رو چندبار و از دهن زن و مرد تو اون جمع شنیدم. "این بدبخت رو ولش کنید. دختره مقصره. کرم از درخته". من واقعا بهت زده شده بودم. یعنی چی؟ مگه این مرتیکه الدنگ حیوون بوده که نتونه جلو خودش رو بگیره؟ مگه خدا اشتباه کرده که گفته هم مرد و هم زن رو صد ضربه بزنید. اگر زن مقصرتره خدا باید میگفت زن 150تا یا 200 تا یا ... مرد 80 تا. وقتی یه حرف صدها سال تو جامعه زمزمه بشه و بره با گوشت و پوست مردم یکی بشه دیگه نباید از پدرت ناراحت بشی. این طرز فکر جا افتاده. " اینجا شما مقصری ، حتی اگر بیگناه ترین آدم باشی". ولی اگر ان شا الله روزی پسر دار شدی ، از همون بچگی هم حیا رو یادش بده و هم طرز درست برخورد با یه خانم. عین همون تربیتی که سالهاست روی دخترهامون تجربه شده و باعث حیا و پاکدامنیشون شده.
حرف تو این زمینه خیلی زیاده. کاریش نمیشه کرد. ولی به نظر من همیشه و همیشه ، با هر وضعیتی که زن یا دختر داشته باشه این مرد که مقصرتره. همیشه.
این پستی که من چندماه پیش گذاشتم :
http://ngc1359.blogfa.com/post/75

سلام
بله واقعا.میدونید همیشه دلم میخواست برادر مى داشتم اما ایندفعه اولین بارى بود که از نداشتنش خوشحال شدم.یحتمل مانند پدرم فکر میکرد...
انشالله که هیچ روزى پسر نخواهم داشت...
هى امیر اقا....!چه فرقى میکنه کى مقصره وقتى ما مقصریم و باید تاوانشو بدیم همیشه...

اون تلقینى که راجع بهش نوشتید راستش انقدر در جامعه ما زیاد شده که خیلى خیلى شرمنده اما گاهى تصور میکنم که مردها موجودات عجیب غریبى هستند که غریزه شان حرف اول و اخر را میزند!

پزشک تازه فارغ التحصیل سه‌شنبه 3 دی 1392 ساعت 19:13

بهرحال متاسفم....
اتفاقا یه چیزی بگم شاید دینداری اینجوری قشنگتر باشه...
باید بگم پس خودتون رو تو دانشگاه برای اتفاقای بیشتر و البته آکادمیکتر آماده کنید...(شاید اونجا بیشتر ناراحت بشید)

شاید قشنگ تر باشه اما خیلى سخت تره...
میدونید انتظار یه چنین اتفاقاتى رو تو تهران داشتم که کاتر همراهم بود اما واکنش پدرم واسم خیلى شوکه کننده تر بود

پزشک تازه فارغ التحصیل سه‌شنبه 3 دی 1392 ساعت 16:45

سلام...
خیلی دلت پره خانم دکتر؟!!!
این چیزی که نوشتی واقعا شرح حال خودته؟...

سلام
دلم خیلى پرتر از اون چیزیه که فکر کنید
قدر ١٨سال...
بله شرح حال خودمه و وقتى نوشتمش یادم بود که خدا میگه مومن سفره دلشو فقط واسه خدا باز میکنه
اما بذارید ببینند
شاید پدرى از اینجا عبور کند...

تقی زاده سه‌شنبه 3 دی 1392 ساعت 16:18 http://medstudent87.blogfa.com

سلام.
چی؟؟؟؟
خیلی عجیبه!
ندیده بودم مخالفت اینجوری پدری با دخترش رو!
ولی بد به دلتون راه ندید...
خدا که حتما از دل شما خبر داره...

سلام اقاى تقى زاده
میدونید پدرم با حجاب من مخالفتى نداره اما اون چیزى که واسش مهمه رعایت عرف جامعه است.چیزى که واسم جالبه اینه که اون حجابى که من رعایت میکنم خیلى بیشتر از عرفیه که پدرم انتظار داره و با این وجود باز هم به نظرش مشکل از من بوده...
منم دلم فقط به همین خوشه که خدا هست و میدونه

حسین سه‌شنبه 3 دی 1392 ساعت 13:12 http://mohammadihossein.blogfa.com

سلام . متاسفانه از این جور افراد در جامعه زیادند . من بعنوان یک پسر ، از طرف همه پسرایی که اینطوری اند و ... از شما عذر میخوام ...
حرف دیگه ای نمیتونم بگم ...
اما راجع خانواده تون . متاسفم که پدرتون اینطور برخورد کرده . این نشان دهنده اینه که هنوز اونطور که باید شما رو نشناخته و این خیلی بده ...
جسارت منو ببخشید که در رابطه با یان موضوع نظر دادم .

سلام
خبلى زیادند...اگرچه تا وقتى شهر خودمون بودم خیلى متوجه نشده بودم

من نمیدونم ١٨سال کافى نبوده براى پدرم که منو بشناسه؟!
تا حالا اینجور ناراحت نشده بودم از دست پدرم
معذرت میخوام اما ٩٩درصد مردها و حتى خیلى از خانم ها هم معتقدند که کرم از خوده درخته...

مساله اى نیست حسین اقا.انقدر دلم پر بود که مجبور شدم این مطلبو خصوصى رو بنویسم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد