من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

ادم خوش غذا به من میگن!

دل و جیگر مرغابى نخورده بودیم اونم از نوع شکار صحرایى که خوردیم!اضافه کنید به تجربه پاى مرغ و دم گاو!یعنى من کلا از ٦ماهگى خوش غذا بودما!