من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

هوا هر چند نفره که باشه

عیبى نداره اقا!

گفتم که بارون بیاد من اصلا مشکلاتم حل میشه!اصلا من هنوز هم حاضر نیستم این تک نفره قدم زدناى زیر بارون رو با کسى تقسیم کنم

اى خداجووووون

شکرت!


پى نوشت:ساز جدیدم تو راهه،اگه بدونه چقدر منتظرشم!

نظرات 4 + ارسال نظر

عالی بود بعضی چیزهارو نمیشه باکسی شریک شد

جوهر چهارشنبه 23 مهر 1393 ساعت 21:50 http://myprinter.blogsky.com

سلام
منظور از ساز جدید، حقیقتا «ساز» است؟!
به نظرم اگر می شد بذاریش کنار، خیلی بهتر بود...حداقل دلیلش
اگر ما می خواهیم شیعه باشیم و شیعه سعی می کند خودش را شبیه مولایش کند...
هیچ کجا در سنت نیامده که اهل بیت، اهل ساز بودند، ضمن اینکه نه تنها توصیه نشده، بلکه تقبیح هم شده.
قبول، جامعه امروز به ساز و موسیقی نیاز دارد برای معرفی فرهنگ... اما یک فرصت کافی می خواهد برای انجام و پیگیری، این ساز زدن های از سر تفنن، نمی شود موسیقی والایی که بتوان مفاهیم دینی را معرفی کرد.
ملتمس دعا

جوهر چهارشنبه 23 مهر 1393 ساعت 21:46 http://myprinter.blogsky.com

سلام
پیاده زیاد می روم، خیلی از مسیرها را، اما تنهایی اش را دوست ندارم...
همین

نور سه‌شنبه 22 مهر 1393 ساعت 22:22

چه عالی...........
بچه جان زوده فعلا از همین دونفره بودن لذت ببر:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد