من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من...دانشگاه

سلام به همگى

دلم تنگ شده بود واسه اینجا:)خیلى کم نت دارم

درس ها ماشالله از همین الان زیاده!

اوضاع هم ارومتر شده و مامانم هم فکر کنم بهتره.

اما نگرانم...

اینجا فقط به یه نماز میرسم!

نمیدونم چرا!خوابگاه یه جوراییه!جا که کمه!محیطش هم دوست داشتنى نیست.باید یکسرى برنامه داشته باشم واسه یه حس و حال خوب...

راستى از امروز بنابر دلایلى بیشتر پست ها رمز دار میشن،اگرچه خودم دوست نداشتم اما...

فعلا دوستان

تا درودى دیگر بدرود


پى نوشت:اقا منظور من از یک نماز،یعنى یک نماز خالى.یه نماز هول هولکى یه جورایى