من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

مرا در خانه سروى هست کاندر سایه قدش فراغ از سرو بستانى و شمشاد چمن دارم

به اولین امتحان دانشجویى نزدیک میشویم....

بافت و جنین در یک روز!

خدا به خیر کنه!!!

سیزده به در امسال هم که فعلا در خدمت جزوه هام!

نیاز به دعا دارم!

اصلا هم حس خوبى نسبت به تشکیل دوباره کلاس ها ندارم!خوابگاه......

 عید اما خیلى خوب بود!رفتیم رامسر پیش خاله اینا!قایق کایت...جاى همه خالى!



پى نوشت:اقا چى شده!وبلاگ من تا دیروز نهایتا ١٥تا بازدید کننده داشت!امروز ٨٧تا!!!که ١٥٠بتا بازدید رو ثبت کردند!ب لااقل یکیتون بیاد بگه از کجا اومدید؟!!