من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

راحت نیست

خسته شدم!

چرا جوش زدى؟!

چرا چاق شدى؟

چرا انقدر ورزش میکنى!هیچى هم که نمیخورى چرا چاق میشى!!!!

چرا موهات میریزه!

چرا موهاى صورتت زیاده!

چرا افسردگى داره!چرا ناراحتى

ترو خدا بسه...

من همه اینا رو میدونم 

منPCOدارم و کارى هم نمیتونم بکنم!مسلما الکى نیست که انقدر دکتر میرم!

ولى تروخدا ازم نپرسید!به روم نیارید!خسته شدم

من تمام عوارضى که یک دختر رو میتونه عصبى کنه دارم ازم چه انتظارى دارید!

راحته فکر کنى هیچ وقت مادر نمیشى؟!!!

نیست!به خدا نیست

ولى هیچکى نمیفهمه!!

-----------------------

پى نوشت:از خودم خجالت میکشم!کى به من اجازه داده واسه هر چیزى عصبانى شم!!!دنیا همش چقدر مى ارزه مگه!حتما صلاحى توش بوده....

خدایا ببخشید